نشست نقد کتاب پایگاه بزرگسال پارک شهر که   به نقد کتاب «لنگرگاهی در شن روان» اختصاص یافت که با حضور الهام شوشتری زاده، مترجم اثر و رضا محمدی چابکی، منتقد در سالن جلسات کتابخانه مرکزی پارک و با همکاری تم استوری شهر برگزار شد.

شوشتری زاده در ابتدای این نشست درباره روند ترجمه این اثر توضیحاتی ارائه کرد و گفت: من پیش از ترجمه این اثر، کتاب های زیادی درباره سوگ مطالعه کردم. البته در این راستا خیلی ذهنم پراکنده بود و برای اینکه آرام بشوم این جستار را که در نیویورک منتشر شده بو،د ترجمه کردم. بعد در صحبت با ناشر مطالب مختلفی را درباره سوگ غربال و آنها را ترجمه کردم. من تلاش کردم در مطالب وجوه مختلف سوگ را بازتاب دهم چون شما همیشه حس ما نسبت به سوگ یکی نیست و هر لحظه با لحظه قبل متفاوت است. ممکن است خاطره تان نسبت به سوگ مثبت یا منفی باشد. این طور نیست که فرد فرایند طی کردن سوگ را به صورت خطی طی کند، بلکه مدام در رفت و برگشت است.

 

شوشتری زاده  بیان کرد: در بین مطالعاتم درباره سوگ مشاهده کردم، بسیاری از جستارها محتوای لازم و حرف تازه ای نداشتند و چیز جدیدی به مخاطب نمی دادند، بنابراین دلم می خواست مطالبی در کتاب قرار بگیرد که وجوه مختلف سوگ را نشان بدهد.
شوشتری زاده در پایان درباره جستار آکواریوم در کتاب توضیح داد و گفت: در مقدمه از پدر و مادرم خواسته بودم این جستار را نخوانند اما این جستاری بود که با خودم کلنجار رفتم در کتاب بگذارم یا نه و بسیار جالب بود که بسیاری از مخاطبان اول به سراغ این جستار رفتند. در ترجمه تلاش کردم بار احساسی موجود در متون حس شود و به متن اصلی جستارها وفادار باشم.

محمدی چابکی، منتقد اثر در ادامه درباره این کتاب توضیحاتی داد و گفت: قلم مترجم در کتاب بسیار جذاب بود و معادل های بسیاری خوبی در ترجمه انتخاب کردند.

وی درباره سوگ و مرگ از منظر روانشناسی و دینی و تربیت، گفت: من تجربه سوگ را نداشتم و بنابراین کسانی که وارد این موضوع نشدند، نمی توانند درکی نسبت به آن داشته باشند. ما باید غوطه وری در آب را حس کنیم تا بتوانیم از خیس شدن حرف بزنیم.

وی ادامه داد: حدود ۶۰ سال پیش روانشناسی به نام الیزابت کوبلر راس اولین کسی بود که درباره مرگ و سوگ پژوهش روانشناختی کرد. او با کسانی که آماده مرگ بودند مصاحبه کرد و درباره مراحل مواجهه با مرگ نظریه پردازی کرد. مواجهه با مرگ و سوگ پنج مرحله دارد. کسی که می خواهد بمیرد یا کسی را از دست بدهد نخست آن اتفاق را انکار می کند این موضوع هم بسته به دلبستگی به فرد یا چیزی است که از دست می رود. بعد از مدتی مرحله خشم و ترس است که چرا من؟ چرا این رخ داده؟ گاهی این حس نسبت به جهان هستی است و فرد نمی خواهد آن را بپذیرد. مرحله سوم چانه زدن است و ای کاش ها مطرح می شود و مدام فرد می گوید کاش آن چیزی را که از من خواسته بود فراهم می کردم و غیره. مرحله چهارم افسردگی و در خودفروختگی است، چیزی از دست رفته و جهان برایش سرد و تاریک می شود و در نهایت پذیرش و تن دادن به فقدان و بازگشت به زندگی. البته بسیاری از روانشناسان می گویند طی کردن این مراحل ممکن است به صورت رفت و برگشتی باشد و خطی طی نشود.

وی افزود: مرحله بعد عبور از درد مصیبت است و فرد باید نسبت به این سوگ فراغت یابد و در مرحله بعد با محیط فاقد متوفی مواجهه شود و خودش را با آن سازگار کند. تغییر جای متوفی و ادامه زندگی دیگر مرحله است؛ او می گوید که چگونه می شود فرد با سوگ کنار بیاید. بسیاری در این سوگ مدت زیادی می مانند  و فرد حتی گاهی بعد از چندین سال در مرحله سوگ می ماند و به مرحله اختلالی و بیمارگونه دچار می شود.

محمدی چابکی با بیان اینکه روانشناس دیگر به نام کسلر از مرحله ششم سخن می گوید، عنوان کرد: او کتابی با عنوان «یافتن معنا: مرحله ششم سوگ» دارد که سال جاری منتشر شده است. او بیان می کند بعد از اینکه فرد پذیرفت فقدان دارد این پایان راه نیست. امرسون در این کتاب می گوید: سوگوارم که سوگ چیزی به من نمی آموزد. یعنی سوگ واقعی ما زمانی است که از سوگ درس نگیریم.

این مدرس دانشگاه تاکید کرد:‌ بر خلاف نگاه های هیجانی که می گویند رنج سوگ هیچ لطفی ندارد و درسی برای ما ندارد اما سوگ مرگ دور انداختنی نیست و ویژگی ذاتی موجودات دنیایی فانی بودن است. ما موجودات مردنی هستیم و ذات ما به سمت مرگ است و پاک کردن مساله لطفی به حال ما ندارد و باید بدانیم در مواجهه با مرگ زندگی معنا می یابد. مرگ فعل زندگی ما است. مرگ و فهم ما از آن معنابخش زندگی ما است.

وی با اشاره به اینکه متاسفانه سنت هایمان برای سوگوار منحرف شده است، تاکید کرد: در روایات داریم  که برای فرد سوگوار تا سه روز بعد هم باید غذا ببرید. ما بالعکس عمل می کنیم. ما در فیلمها دیدیم که خارجی ها کنار قبر متوفی می ایستند و خاطراتی از او را می گویند و این چه قدر به اطرافیان آرامش می دهد. انجام خواسته های متوفی نیز می تواند به معنا بخشی زندگی فرد کمک کند. گاهی از دست رفتن ها و رنج فقدان به ما یاد می دهد زندگی را بهتر درک کنیم. کسانی که فقدان را تجربه کردند افراد عمیق تری شدند. پیران ما چون با مرگ های زیادی مواجه بودند معنا بخشی زندگی را درک کردند و به طور مثال از دعوای ما کوچکترها خنده اشان می گیرد چون با حکمت و خرد زندگی را درک کرده اند.

منتقد اثر در ادامه به برخورد صحیح با افراد داغدیده اشاره کرد و افزود: بازگو کردن خاطره به تسلی فرد کمک می کند. بیان خاطره، زنده کردن فرد در حضور فرد سوگوار است. در صورت موافقت در کنار فرد بمانید اگر که راضی باشد؛ فرد سوگوار را نصیحت نکنید. اتفاقا روانشناسان می گویند هر چه فرد گریه کند بهتر است. با او گریه کنید و سوگواری کنید. از سوی دیگر عاقبت جویی نکنید و به حرف هایش گوش دهید. حال فرد سوگوار را بفهمید و با او همدردی کنید. گاهی نیاز است برای سوگواری از مشاوره استفاده کنید. کرونا اگر مصیبت های زیادی برای ما داشت الطافی هم برای ما هم داشت چون مردم فقدان های زیادی را تجربه کردند.

این محقق عنوان کرد: ‌در گذشته مردم به طور مثال فرزندان زیادی را از دست می دادند. مرگ، نداری، فقر و … زیادتر بود و بنابراین افراد فقدان بیشتری را تجربه می کردند. ما اگر از رنج فقدان حرف می زنیم نیچه از فقر فقدان حرف زده است.

وی با بیان اینکه زمانه ما زمانه فقر فقدان است، عنوان کرد: در گذشته امکانات امروزی ما رویای قبل بود. زمانه ما زمانه راحتی است. امروز زمانه با گسترش و افزایش تعلقات ما را به دنیا وابسته تر کرده است. ما امروز از گذشته بیشتر تعلق خاطر داریم و به زندگی چسبیده ایم؛ بنابراین دنیا به نوع رابطه ما بستگی دارد امروز تعلقات ما زیاد شده و فقدان برای ما سخت شده است.

چابکی محمدی یادآور شد:‌ اگر این تعلقات کم شود ما نیز تعالی می یابیم. امروز ما به دلیل تعلقاتمان سنگین شده ایم. فقر فقدان اجازه بالا رفتن ما را نمی دهد ما باید فقدان های ملایمی را تجربه کنیم. رنج ملایم در تربیت همان ورزش و ریاضت است. بچه ها که فوتبال بازی می کنند خسته می شوند اما این باعث رشد جسمی آنها می شود.

وی با بیان اینکه رنج ملایم اثر تربیتی دارد، عنوان کرد: بخشیدن یک نوع رنج ملایم است کسانی که بخشی از عزیزترین دارایی شان را می بخشند این نوع رنج را تجربه می کنند. امام حسن(ع) در طول زندگی اش دو بار نیمی از دارایی هایش را در راه خدا داد چون این بخشیدن باعث می شود نوعی از فقدان را تجربه کنید و بالا بروید.

این محقق بیان کرد:‌ شریعتی در کتابش می گوید اسماعیلت را بکش! ما به تعلقاتمان زیادی متصل شده ایم. جهاد با نفس و شفقت با خلق، تجربه کوچک شده مواجهه با مرگ است. گاهی بخشیدن افراد هم می تواند نوعی از این مواجهه باشد. ما می توانیم از دست دادن های آگاهانه را تجربه کنیم گاهی حتی اگر نمی توانیم مالی ببخشیم می توانیم دیگران را ببخشیم. ما باید از چاه بیرون بیایم و به مرزهای وجودمان نزدیک شده تا سبک شویم.

گفتنی است، سی امین نشست نقد کتاب پایگاه بزرگسال پارک شهر با تقدیر از مترجم و منتقد نشست به کار خود پایان داد.